اکنون به این چند جمله دقت كنید:
۱- این سخن توسّط استاد گفته شد.
۲- كتاب مدیر مدرسه نوشتهی جلال آل احمد كه مبین مشكلات آموزشی ایران است را خواندم
۳- فینال آخر مسابقات جام جهانی را دیدم.
۴- ظرفیت مسافر این اتوبوس بسیار محدود است.
۵- اخوان اعزّه مستحضرند كه قرائت رسالات عدیده موجب رفعت فكر و وسعت نظر می گردد.
هر یك از این جملههای بالا دچار نارساییهایی در نگارش هستند .
در جمله ی نخست با وجود نهاد (استاد) فعل (گفته شد) مجهول به كار رفته است. جمله ی درست چنین است: استاد این سخن را گفت یا این سخن گفته شد.
در جملهی دوم «را» نشانه ی مفعول بدون فاصله پس از آن قرار نگرفته است. جملهی درست چنین است: كتاب مدیر مدرسه نوشتهی جلال آل احمد را كه مبین مشكلات آموزشی ایران است، خواندم.
در جملهی سوم" فینال" یعنی پایان و به كار بردن آن با كلمه ی "آخر" زاید است. باید گفت: پایان مسابقات (یا آخر مسابقات، یا فینال مسابقات). البته بهتر است از كاربرد واژههای بیگانه مانند "فینال" پرهیز كنیم و برابر فارسی آن را به کار بگیریم.
در جملهی چهارم، ظرفیت مسافر نادرست است و مقصود ظرفیت اتوبوس است.
جمله ی پنجم را به فارسی روان و بدون بهره گیری از واژههای عربی دشوار چنین می توان نوشت: برادران گرامی آگاهند كه خواندن كتابهای فراوان سببب پرواز اندیشه و وسعت نظر می شود.
در زبان فارسی امروز نمونههای این كاربردهای نادرست در نوشتهها و گفتهها بسیار دیده می شود. شرط یك نوشتهی خوب جز درون مایه ی علمی و دقیق آن، خالی بودن از غلطهای زبانی است. ما در این جا شماری از پر كاربردترین غلطهای نگارشی را ذكر می كنیم تا از كاربرد این گونه موارد پرهیز كنیم و یا در صورت دیدن در نوشتههای دیگران آنها را درست كنیم.
۱- از كاربرد واژههای زاید و بی نقش در جمله پرهیز كنیم:
به واژههای بی نقش «حشو» می گویند. نمونههایی از حشوهای پركاربرد در زبان فارسی عبارتند از:
سیر گردش كار، سال عام الفیل ، شب لیلةالقدر، فرشتهی ملك الموت، فینال آخر، استارت شروع، نیمرخ صورت، سوابق گذشته، حسن خوب، درخت نخل خرما، دستبند دست، ریسك خطرناك، مدخل ورودی، پس در این صورت ، پارسال گذشته، مسلح به سلاح، بازنویسی دوباره، اوج قله ی كوه، سن .....سالگی، از قبل پیش بینی كردن، نزول به پایین، عروج به بالا، سقوط به پایین، ابر هوا، مرغك كوچك، عسل شیرین، تخم مرغ كبوتر، رایحهی بوی خوش، روغن چرب، مفید فایده، مثمر ثمر، روزنامههای روزانه، متحد شدن با هم، دوباره بازگشتن، احاطه از هر طرف ، سایر... دیگر، دیشب گذشته و...
۲- جملهها باید آن چنان روشن و گویا باشند كه از آنها دو یا چند برداشت نشود:
مثال ۱: آنها هشت خواهر و برادرند.
الف) آنها هشت خواهر و هشت برادرند؟
ب) آنها جمعن هشت خواهر و برادرند؟
مثال ۲: سرقت خرگوشها از باغ وحش افزایش یافت.
الف) سرقت خود خرگوشها؟
ب) خرگوشهای سارق كه از باغ وحش دزدی می كنند؟
مثال ۳: حسین دوست بیست ساله ی من است.
الف) حسین بیست سال با من دوست است؟
ب) حسین دوست من است و بیست سال دارد؟
۳- از كاربرد تعبیرهای نامناسب و تكلّفهای كلامی و الگوهای بیگانه پرهیز كنیم و نوشتهها و عبارتها گویا و قابل فهم باشند:
□ او می رود تا به نتایج عالی دست یابد- او نزدیك است به نتایج عالی دست یابد.
□ خیابانها از كثیفی رنج می برند- خیابانها كثیف است.
□ در راستای كاهش پیشرفت مطالعه و كتاب خوانی- برای كند شدن پیشرفت مطالعه و كتاب خوانی.
□ می توانیم روی او حساب كنیم- می توانیم از او استفاده كنیم .(بهره بگیریم)
□ جوانان به فوتبال پر بها می دهند- جوانان به فوتبال توجّه می كنند.
□ اسرار به بیرون نشت كرد- اسرار به بیرون راه یافت.
□ امسال بهار خوبی را تجربه كردیم- داریم امسال بهار خوبی داشتیم.
□ زلزله ی منجیل از تلفات زیادی برخوردار بود- زلزله ی منجیل تلفات زیادی داشت.
۴- تكیه كلامهای گفتاری نباید در نوشته راه یابد:
□ عرض كنم كه كتاب عامل رشد و شكوفایی جامعه است.
□ گلستان سعدی به عنوان بزرگ ترین اثر منثور فارسی است
□ به قول معروف او دانش آموز زرنگی است.
«عرض كنم كه» ، «به عنوان» و «به قول معروف» تكیه كلام است و باید در نوشته حذف شود.
۵- از كاربرد جملههای دراز پرهیز كنیم:
اگر جملهای با كوتاه ترین كلمهها مفهوم می شود آن را بی علت بلند نكنیم.
دانش جوی خوب تمام سعی و كوشش و همّ و غمّ خود را مصرف آن می سازد كه برای كشوری كه در آن زندگی می كند و همهی افراد جامعه و انسانها مثمر ثمر و مفید فایده باشد چنان كه همه از او سود و فایده و بهره بگیرند.
این جملهی بلندرا می توان خیلی كوتاه نیز بیان كرد: دانشجوی خوب می كوشد برای جامعه سودمند باشد.
٦- کوشش كنیم چند جمله را با یك فعل به هم عطف نكنیم:
هر چه شمار فعلهاو جملهها بیش تر باشد، جملهها كوتاه تر و قابل دریافت تر می شوند:
پدرش عبدالله از مردم بلخ در روزگار نوح پسر منصور سامانی كه در آن عهد از شهرهای بزرگ بود، كار دیوانی در روستای خرمیثن در نزدیكی روستای افشنه پیشه و با دختری به نام ستاره ازدواج كرد.
این جمله بلند و نامفهوم را می توان به چند جمله ی كوچك تر تبدیل كرد:
پدرش عبدالله نام داشت. وی از مردم بلخ بود و در روزگار نوح پسر منصور سامانی می زیست. بلخ در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. وی كار دیوانی را در روستای خرمیثن پیشه كرد. این روستا در نزدیكی افشنه بود. عبدالله در روستای افشنه با دختری به نام ستاره ازدواج كرد...
۷- از به كار بردن واژههای دور از ذهن و عبارتهای متكلّفانه ی عربی پرهیز كنیم:
□ فی الواقع تأسف زیادتر از این نمی شود كه كسی سالهای متمادی وقت خود را صرف تتبّع دیوان شاعری مثل حافظ و مقابله ی آن با نسخ مختلف و مقایسهی آن با دیوانهای شعرای معاصر یا مقاربةالعصر و تصفّح در كتب تاریخ بنماید و سپس نتیجهی جمیع این زحمات با آن همه امكانات متنوعه و در هم فشرده را به طور فهرست گوشزد خوانندگان نماید و مابقی را به بهانهی این كه افسانه است یا ظنّیات اسقاط نماید.
به جای این عبارت می توان چنین نوشت:
□ بی گمان تأسف زیادتر از این نمی شود كه كسی سالیان دراز عمر خود را صرف پژوهش در دیوان حافظ و مقابلهی آن با نسخههای گوناگون و دیوانهای شاعران هم زمان یا نزدیك به زمان او كرده، در كتاب تاریخ پژوهش كند و سپس نتیجهی این كوششها را فشرده به خوانندگان گوشزد کند و از بقیه به این بهانه كه افسانه اند و یا بر گمان استوارند، بگذرد.
۸- كوتاه كردن جمله آن اندازه كه ساختمان صرفی و نحوی كلام آسیب ببیند، جایز نیست:
□ از دقّت شما تشكر و استدعا دارد این كتاب را مطالعه و تصحیح و به موقع ارسال داشته، ان شاءالله حقّ الزحمهی شما پرداخت می گردد.
حذفهای نا به جا در این جمله سبب شده است ساختمان جمله آسیب ببیند. در اصل جمله چنین است:
از دقّت شما تشكر می كنم و استدعا دارم این كتاب را پس از مطالعه تصحیح كنید و آن را به موقع ارسال کنید. ان شاءالله حقّالزحمهی آن پرداخت می شود.
۹- جز در نوشتنههای داستانی، آن هم هنگام نقل قول، هیچ گاه نباید به شیوه ی گفتاری، شكسته نویسی كنیم:
□ مهمترین بخش مقاله، متن اصلی اونه كه به بررسی جوانب مختلف می پردازه و می كوشه كه جوابی منطقی براي موضوع عرضه كنه.
□ همچنین از واژههایی كه عوام به غلط تلفظ می كنند باید پرهیز كرد:
عباس سر نزده وارد شد و پس از عرض خواهی، گفت: استیفا داده است
منظور نویسنده از سر نزده، ناگهانی و از عرض خواهی، عذر خواهی و از استیفا، استعفا بوده است. از كاربردهای دیگر عامیانهی معمول:
زهله - زهره ، گرام - گرامی، با این وجود ـ با وجود این، خوار و بار ـ خواربار، واگیر دار ـواگیر، صبح ناشتا ـ ناشتا، خورده فروشی ـ خرده فروشی، قتل و عام ـ قتل عام.
كاربرد کلمههای عامیانه نیز در نوشته نادرست است:
«در سخنوری نباید روده درازی كرد زیرا پرچانگی باعث می شود خواننده چرت بزند.» که باید این چنین نوشت:
در سخنوری نباید زیاده سخن گفت؛ زیرا زیاده گویی باعث می شود خواننده به خواب رود.
۱۰- تغییر جای هر یك از واژهها در جمله اگر به قصد تأكید یا برخاسته از سبك نویسنده نباشد، جایز نیست:
□ باید تن به سختیها داد - باید به سختیها تن داد
□ باید از هرگونه ابهام دور باشد آن چه كه می نویسیم - آن چه كه می نویسیم باید از هر گونه ابهام دور باشد.
۱۱- از افعال در جای خود و به گونه ی درست باید بهره گرفت:
□ دوچرخه ای عابری را زیر گرفت و مرد - دوچرخه ای عابری را زیر گرفت و كشت.
□ اكنون این صحنه را داشته باشیم - اكنون این صحنه را ببینیم.
□ او دیوارها را رنگ اما پرده نیاویخته است - او دیوارها را رنگ كرده اما پردهها را هنوز نیاویخته است.
□ خانه ی ما كنار خیابان می باشد - خانه ی ما كنار خیابان است.
۱۲- در جملههای همپایه زمان فعلها باید مطابقت داشته باشد:
□ دانشجوی پر تلاش بسیار مطالعه كرده و حاصل مطالعات خود را با یادداشت برداری حفظ خواهد كرد – دانش جوی پر تلاش بسیار مطالعه كرده، حاصل مطالعات خود را با یادداشت برداری حفظ می كند.
۱۳- از واژگان (فعلها، نامها، صفتها و....) نباید به شیوه ی دستور تاریخی بهره گرفت:
□ او در این مسابقات حق خود را ادا تواند كرد - او می تواند در این مسابقات حق خود را ادا كند.
□ گفته آمد كه زبان و تفكر ارتباط محكمی با هم دارند - گفته شد كه زبان و تفكر ارتباط محكمی با هم دارند.
□ شادی روح شهیدان را صلوات - برای شادی روح شهیدان صلوات
□ در زمانهای گذشته ارتباط مردم با یكدیگر اندك بوده بود - در زمانهای گذشته ارتباط مردم با یكدیگر اندك بود.
۱۴- در صورت مشخص بودن فاعل از كاربرد فعل مجهول خودداری كنیم:
□ این مدرسه توسط آقای خیرخواهی رایگان ساخته شد - این مدرسه را آقای خیرخواهی به رایگان ساخت.
□ این كتاب توسط جمال زاده نوشته شد - این كتاب را جمال زاده نوشت.
۱۵- واژه های فارسی را با نشانههای جمع عربی جمع نمی بندیم:
كارخانجات ـ كارخانهها، گرایشات ـ گرایشها، پروانه جات ـ پروانهها، بازرسین ـ بازرسان، دستهجات ـ دستهها، بنادر ـ بندرها، دستورات ـ دستورها، اساتید ـ استادان، باغات ـ باغها ، آزمایشات ـ آزمایشها، میادین ـمیدانها.
۱٦- در زبان فارسی صفتهایی كه برای نامهای مؤنث می آوریم لازم نیست نشانه ی تأنیث بگیرند:
زنان شاعره ـ زنان شاعر، متون قدیمه ـ متون قدیم، والدهی مكرمه ـ والدهی محترم (مادر گرامی)، این جانبه ـ این جانب.
كاربرد صفت مؤنث در برخی تركیبها صورت اصطلاحی یافته است، مانند مكهی مكرمه، مدینهی منوره ، قوّهی مجریه و....
۱۷- «یت» نشانه ی مصدر جعلی عربی است و نباید با واژههای فارسی به كار رود:
خوبیت ندارد - خوب نیست. دوئیت - دوگانگی
۱۸- «ال» نشانه ی معرفه ی عربی است و كاربرد آن همراه واژههای فارسی درست نیست:
حسب الفرمان ـ حسب فرمان، حسب الدستور ـ حسب دستور، حسب السّفارش ـ حسب سفارش
در زبان فارسی حتّا «ال» تركیبهای عربی نیز برداشته می شود
دارالملك - دار ملك، فارغ البال - فازغ بال.
۱۹- «را» نشانه ی مفعول باید بدون فاصله پس از مفعول بیاید. آوردن آن به دنبال فعل، متمم و یا هر جزء دیگر نادرست است.
□ خانهای كه اكنون در آن ساكن هستم را پس از مدتی خریدم – خانه ای را ...
□ كتابی كه به دوستم امانت داده بودم را از او پس گرفتم - كتابی را كه ...
۲۰- به کارگیری «تا» و »الی» با هم نادرست است:
او از صبح تا الی شب مطالعه می كند - او از صبح تا شب مطالعه می كند.
۲۱- در برخی جملهها به تأثیر ترجمه ، واژه ی «یك» بدون آن كه نیاز باشد در ابتدای جمله می آید:
یك دانشجو هیچ گاه از پژوهش بی نیاز نیست – دانش جو هیچ گاه از پژوهش بی نیاز نسیت .
۲۲- كلمههای عربی كه بر وزن افعل تفضیل هستند در فارسی معنی صفت تفضیلی می دهند و لازم نیست با «تر» و «ترین» به كار روند: (بجز كلمهي اوليا
اعلمتر ـ اعلم، افضلتر ـ افضل
۲۳- آوردن دو حرف ربط وابستگی در یك جمله ی مركب درست نیست:
اگرچه او انسان خوبی است، ولی این عیب را هم دارد - اگرچه انسان خوبی است، این عیب را هم دارد.
همچنین: هر چند... اما، هر چند ...لذا، اگر چه .... با وجود این، چون ....اما.
۲۴- ساختن قید در زبان فارسی با نشانهی تنوین عربی نادرست است:
ناچاراً ـ به ناچار، گاهاً ـ گاه گاه، جاناً ـ جانی، تلفناً ـ تلفنی .
۲۵- ضمیر و مرجع آن یك جا به كار نمی روند:
اگر انسان كار خوبی از او سر بزند - اگر كار خوبی از انسانی سر زند.
۲٦- کوشش كنیم به جای واژگان بیگانه از برابرهای جاری بهره بگیریم:
سیستم – نظام، فول تایم - تمام وقت، كامپیوتر – رایانه، علی كلّ حال - در هر صورت، امتلا – انباشتگی، جمهور ناس همه ی مردم.
۲۷- در یک جمله از دو كلمه ی پرسش استفاده نمی كنیم:
آیا چه گونه...؟، آیا چرا... ؟
۲۸- برخی از قعلها حرف اضافه ی ویژه ی خود دارند. (در كاربرد فعل به حرف اضافه ی ویژهی آن دقّت كنیم.)
او به شنیدن این سخن عصبانی شد - او از شنیدن این سخن عصبانی شد
تیم آمریكا از ایران باخت - تیم آمریكا به ایران باخت.
۲۹- هر واژه دارای معنی مستقلی است و در جمله نقشی دستوری دارد. پس استقلال آن هنگام نوشتن باید حفظ شود.
در موارد زیر بهتر است دو بخش تركیب، جدا نوشته شود:
۱- كلمههای مركب:
شورایعالی - شورای عالی، دلداده - دل داده، چشمپوشی - چشم پوشی، سخندان - سخن دان، جستجو - جست و جو ، نگاهداشت - نگاه داشت، برونگرا برون گرا، زبانشناسی - زبان شناسی، تصنیفخوان - تصنیف خوان، دانشپژوه - دانش پژوه، رواننویس - روان نویس، پنجپایه - پنج پایه، خرمنكوب - خرمن كوب، تكمحصولی - تك محصولی، غولاسا - غول آسا.
□تركیبهای عربی:
عنقریب - عن قریب، معهذا - مع هذا، انشاءالله - ان شاءالله، منجمله - من جمله، علیحده - علی حده، معذلك - مع ذلك □ «را» نشانهی مفعول:
آنرا – آنرا، كتابرا – كتابرا، كرا – كهرا، ترا - تو را.
□ «ها» نشانه ی جمع :
كتابها - كتابها، آنها - آنها، قلمها - قلمها، ایرانیها - ایرانیها.
□ كه:
آنكه - آن كه، چنانكه - چنان كه، همینكه - همین كه، اینستكه، این است كه
□ «می» نشانه ی استمرار یا نشانه ی اخباری بودن فعل:
میبرد - می برد، میروم - می روم، میشنود- می شنود، میگذرد - می گذرد
□ تر و ترین:
آسانتر – آسانتر، مهربانتر – مهربانتر، كوچكتر – كوچكتر، بهتر - بهتر
□ این و آن:
آنگاه - آن گاه، آنسو - آن سو، اینگونه - این گونه، اینطور - این طور، ازینرو - از این رو، اینجانب - این جانب
□ هم:
همكلاس - هم كلاس، همشاگردی - هم شاگردی، همسال - هم سا، همبازی - هم بازی
توجه: چون «هم» در كلمههای چون همسر، همسایه، همشیره و ... با جزء دوم خود آمیختگی معنایی پیدا كرده است پیوسته نوشته می شود.
□ چه :
آنچه - آن چه، چقدر - چه قدر، چطور - چه طور، چكاره - چه كاره، چگونه - چه گونه
□ بی:
بیحال - بی حال، بیچون و چرا - بی چون و چرا، بیكس - بی كس، بیآزار - بی آزار، بیكار - بی كار
□ ای :
ایخدا - ای خدا، ایكاش - ای كاش
□ یك:
یكطرفه یك طرف، از یکسو – از یک سو
□«ب» قید ساز: (ب) صفت ساز سر هم نوشته مي شود. مانند بغير، بشكوه،...
بنام - به نام، بویژه - به ویژه، براحتی - به راحتی، بسزا - به سزا
□ «ب» حرف اضافه:
بعكس - به عكس، لابلا - لا به دلا، باو - به او، دربدر - در به در
۲- «ها» ی بیان حركت («ها» ی غیر ملفوظ)
علاقمند – علاقهمند، گلمند – گلهمند، یونجزار – یونجهزار، بهرمند – بهرهمند
توجه ۱: كلماتی كه به «ـه» بیان حركت ختم می شوند، در صورتی كه با «ان» جمع بسته شوند یا «ی» مصدری بگیرند «ـه» را از دست می دهند و با «گان» جمع بسته می شوند و با «گی» حالت مصدری یا نسبت پیدا می كنند و پیوسته نوشته می شوند.
تشنه گی- تشنگی، شركت كننده گان - شركت كنندگان، طلبه گی - طلبگی، طلایه گان - طلایگان، نخبه گان - نخبگان، دیده گان - دیدگان، شنوندگان - شنوندگان
توجه ۲: این قاعده شامل «ه» ملفوظ نمی شود. كلمههایی كه به «هـ» ملفوظپایان می یابند، به جزء دوم خود می پیوندند:
مه وش – مهوش، ده گان - دهگان، مه شید - مهشید، به داشت - بهداشت، زه تاب - زهتاب، به تاب - بهتاب، كه تر - كهتر، شه پر - شهپر، ره بر - رهبر، كه ربا - كهربا، مه سا - مهسا، مهتاب - مهتاب
□ «ی» نكره یا وحدت پس از «ها» بیان حركت به «ای» بدل می شود:
دسته یی – دستهای، خانهیی- خانهای، آزادهیی- آزادهای ، روزنامهیی- روزنامهای
۳- «ة»
«ة» منقوط كه در پایان برخی كلمههای عربی وجود دارد، در فارسی به «ت» بدل می شود:
رحمة – رحمت، زكاة - زكات، نعمة - نعمت ، صلاة - صلات، نصرة - نصرت، حشمة - حشمت
توجه: «ة» در پایان برخی كلمهها به همان شكل باقی می ماند: دایرةالمعارف، عاقبةالامر و...، و گاه به صورت « ـه یا ه» نوشته می شود: علاقه، معاوضه، خیمه، معاینه، اشاره و......
۳- پساوندها
پساوندهای فارسی پیوسته نوشته می شوند: گل زار - گلزار، تنگ نا - تنگنا، نمك دان - نمكدان ، گرم سیر - گرمسیر، سوگ وار - سوگوار.
۴- ضمیرهای ملكی ( ـــَ م، ــَ ت، ــَ ش، ــِ مان، ــٍ تان، ـــٍ شان)
ضمایرهای ملکی پیوسته نوشته می شوند:
صدای مان - صدایمان، دست تان - دستتان، عموی ام - عمویم، صندلی مان - صندلیمان
توجه: این ضمیرها اگر پس از كلمههایی درآیند كه به «ه» ی بیان حركت (= جامه)، مصوت ُ (= تابلو)، مصوت ی (=بارانی) پایان یابند، به صورت ام، ات، اش، امان، اتان، اشان، به كار می روند: جامه م - جامه ا، تابلوت - تابلوات، بارانیش - بارانی اش
۵- فعلهای اسنادی (ام، ای، است، ایم، اید، اند)
این فعلها در صورتی به كلمههای پیش از خود می چسبند كه این كلمهها به صورت صامت ختم شده باشند:
خوشحال ام - خوشحالم، پاك اید - پاكید، خشنودایم - خوشنودیم
توجه: افعال ربطی پس از كلمههایی كه به «ـه» بیان حركت و «ی» پایان می یابند، به صورت جدا نوشته می شوند:
فرزانهام - فرزانه ام، ایرانیاید - ایرانی اید
0-همزه
□ همزه ی پایان برخی كلمههای عربی در فارسی حذف می شود:
انشاء - انشا، املاء - املا، ابتداء - ابتدا و: انتها، صحرا، اعضا، رجا، شعرا، فضلا، بیضا و...
توجه۱: این گونه كلمهها هرگاه مضاف و موصوف واقع شوند، به جای كسرهی اضافه به آنها «ی» می افزاییم:
ابتداء كار- ابتدای كار، انشاء روان- انشای روان، و: اعضای بدن، شعرای نام دار، فضلای ایران، اقتضای حال، انتهای راه.
توجه۲: این گونه كلمهها هرگاه مضاف و موصوف واقع شوند، به جای كسرهی اضافه به آنها «ی» اضافه می شود:
ابتدائی - ابتدایی، شعرائی - شعرایی
توجه ۳: همزه ی برخی كلمهها اصلی است و نباید حذف شود: جزء، رأس، سوء،
□ همزه معمولن در زبان فارسی برای آسانی تلفظ به «ی» بدل می شود:
شائق - شایق، زائد - زاید، دائره - دایره و : دایم، فواید، عجایب، دلایل، علایم، ملایك، معایب ...
توجه: برخی از همزهها با شكل اصلی خود به كار می روند. مانند: قرائت، قائم، رئیس، جزئی، صائب و....
□ همزه ی كلمههای بیگانه روی كرسی «ئـ» نوشته می شود:
زئوس، پنگوئن، ژوئن، ئوفیزیك، كاكائو، لائوس، ناپلئون، لئونارد، سوئد، رافائل، سوئز، كافئین، بمبئی، تیروئید، تئاتر، رئالیست و....
□ همزه ی ماقبل مفتوح «ــــَـــ» در وسط یا پایان كلمه روی كرسی «ا» نوشته می شود: رأس، مأخذ، تأثیر، ملجأ، تألیف، رأفت، یأس و...
□ همزه ی ماقبل مضموم «ــــُـ» روی كرسی «و» نوشته می شود: مؤمن، رؤیا، مؤدب، فؤاد، رؤسا، مؤاخذ و......
□ همزه ی ماقبل مكسور «ــــٍــ» روی كرسی «یـ» نوشته می شود: تبرئه، سیّئه، تخطئه، توطئه، بئر، لئام و...
۷- نشانهها(كسره ی اضافه، تنوین)
□ «ی» نشانه ی اضافه بر روی «ه» بیان حركت معمولن با «ء» بالای «ـه» نشان داده می شود كه به آن «ی» میانجی كوچك می گویند و چون ممكن است علامت با همزه اشتباه شود، می توان به جای آن از «ی» میانجی بزرگ استفاده كرد:
پارچه نخی – پارچهی نخی، پوشه سبز – پوشهی سبز، كاسه آش – كاسهی آش، نامه دوستان – نامهی دوستان
□ نشانه ی اضافه «كسره» در حكم یك حرف مستقل است و باید به دنبال موصوف و مضاف قرار گیرد. در این صورت، خواندن آسان تر خواهد شد: كتابِ حسن، درسِ ادبیات، گلِ زیبا
□ تنوین ویژه ی كلمههای عربی است، بنابراین كاربرد آن با واژههای فارسی درست نیست: بخشاً، زباناً
۸- الف مقصوره
□ الف مقصوره در پایان كلمهها به صورت «ا» در می آید: اعلی - اعلا، کسری - كسرا، کبری - كبرا، تقوی - تقوا
English Translation and Essay Writing Workshop
جهت ثبت نام و هماهنگی با شماره تلفن یا آدرس ایمیل زیر تماس بگیرید: 09153025668
Email:sarv_press@yahoo.com
:: موضوعات مرتبط:
ادبيّات ,
دانستنيهاي ترجمه ,
,
:: برچسبها:
کارگاه آموزش ترجمه ,
آموزش مجازی ترجمه انگلیسی ,
زبان دكترا ,
كلاس آزمون دكترا ,
كارگاه آموزش ترجمه انگلیسی در سی سخت ,
كارگاه ترجمه انگلیسی در دوگنبدان ,
كارگاه ترجمه انگلیسی در دهدشت ,
كارگاه ترجمه انگلیسی در کردکوی ,
كارگاه ترجمه انگلیسی در گلستان ,
كارگاه ترجمه انگلیسی در بندر ترکمن ,
كارگاه ترجمه انگلیسی در آق قلا ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2507
|
امتیاز مطلب : 111
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37